لطفا شکیبا باشید ...
صفحه اصلی > نقد > نقد فیلم > : «ردشده در آزمون سینما» | نقد فیلم Heretic

«ردشده در آزمون سینما» | نقد فیلم Heretic

| «ردشده در آزمون سینما»

| نقد فیلم «Heretic»

| نویسنده: امیر میرزائی

| نمرۀ ارزشیابی: 0.5 از 4

فیلم Heretic که در فارسی به «مرتد» ترجمه می‌شود، اثری‌ست ناقص که به خاطر همین نقص، گویا ناتمام است. پس از پایان فیلم، پرسش‌ها و نقدهایی در ذهن قد علم می‌کنند که ناظر به بخش یا بخش‌های مهمی از فیلم هستند. این دست پرسش‌ها و نقدها آن‌قدر جدی‌اند که نمی‌توان به‌راحتی از کنارشان گذشت. به این دلیل است که فیلم با آن‌که ظاهراً تمام و تکمیل شده، اما ناتمام و پر از کاستی به نظر می‌آید. Heretic با این‌که واجد المان‌ها و عناصر آثار ترسناک است (مواردی از قبیل وضعیت آب‌وهواییِ نامساعد، فضای بسته، نور کم، زیرزمین و شخصیت مرموزی که رفته‌رفته ترسناک‌تر می‌شود)، اما فیلمی نیست که در آن، صفت «مطلوب» به موصوف «ترسناک» بچسبد. در نتیجه با اثر ترسناکِ مطلوبی طرف نیستیم. علت این امر از جای خاصی به بعد است. فیلم را می‌توان تا بخشی، فیلم خوب و همراه‌کننده‌ای دانست، اما ضربۀ اصلی را از بخش خاصی به بعد می‌خورَد. در واقع می‌توان گفت فیلم با کارگردانی‌ای که دارد، کنجکاوی مخاطب را تحریک می‌کند. اما هنگامی که دو شخصیت اصلی وارد زیرزمین می‌شوند و فردی با آن شکل و شمایل عجیب ورود می‌کند -که مرد مرموز او را پیامبرِ خود می‌خواند-، فیلم با سرعت قابل توجهی قدم در سراشیبی سقوط و نابودی می‌گذارد!

ابتدای فیلم را در ذهنمان مرور کنیم. دو دختر -به عنوان شخصیت‌های اصلی- مشغول گفتگو در خصوص تأثیر تبلیغات بر باورها و انتخاب‌های مشتریان هستند. همین مضمون، با ورود شخصیت منفی و پی‌بردن به عقایدش تکرار می‌شود. او که از علاقه‌مندان به مطالعه در حوزۀ دین است، عقیده دارد که ادیان چیزی جز بازاریابی نیستند؛ بازاریابی‌ای به منظور مشتری بیشتر، و مشتری بیشتر به منظور سود و منفعت بیشتر (هدف این نوشته بحث محتوایی پیرامون چنین موضوعی نیست. پرداختن به آن فرصتی دیگر می‌طلبد). این شخصیت منفی (آقای رید) به واسطۀ تمثیل بازی مونوپولی تلاش می‌کند حرفش را به کرسی بنشاند. این دقیقاً یکی از نقاطی‌ست که به عنوان پاشنۀ آشیل فیلم به حساب می‌آید. فیلم از این منظر فیلمی آشفته و سردرگم است. مشخص نمی‌شود که آیا سازندگان حرفشان را در دهان شخصیت منفی قصه گذاشته و به‌نوعی نقد دین می‌کنند، یا این‌که خودشان را در دو شخصیت اصلیِ دختر می‌یابند و در مقام مدافع، از حیثیت دین دفاع می‌کنند. یکی از جدی‌ترین مشکلاتی که باعث می‌شود مخاطب گریبان فیلم را بگیرد، همین موضع نامشخص، آشفته و مبهم فیلم است. مخاطب در انتهای فیلم باید بداند که با چه اثری طرف بوده، به این معنا که فیلم را آلوده به صفات متضاد و متناقض نبیند. در اینجا نه‌تنها قطعیتی در کار نیست، بلکه نوعی حرکت از یک دیدگاه به سوی دیدگاه دیگرِ متضاد با دیدگاه اولیه را می‌توان به سازندگان نسبت داد. با پیگیری داستان این دو دختر و آقای رید -که از تهدیدی بالقوه به دشمنی بالفعل مبدل می‌شود-، نمی‌توانیم بفهمیم که سازندگان طرفِ شخصیت‌های مثبت ایستاده‌اند یا پشت شخصیت منفی قایم شده‌اند. تا جایی که آقای رید به صحبت در خصوص ادیان می‌پردازد، خالقان به نحوی روایت می‌کنند که ظاهراً حرف‌هایش منطقی است، اما وقتی یکی از دختران -بارنز- پاسخی به او می‌دهد، گویی این‌بار خالقان در کنار این دختر ایستاده‌اند. همین موضع نامشخص ابهام بیننده را شدت می‌دهد و نه‌تنها کفۀ ترازو به نفع یکی از طرفین سنگینی نمی‌کند، بلکه آشفتگی فیلم بر آشفتگی مخاطب می‌افزاید.

نمایی از ابتدای فیلم (گفتگو در خصوص تأثیر تبلیغات بر انتخاب‌های مشتریان)

علاوه بر این‌ها می‌بینیم که آقای رید -که ادعای معجزه می‌کند، معلوم نیست چرا، به چه انگیزه و با چه هدفی!- خطاب به دختران می‌گوید که یکی از افراد که آقای رید او را پیامبر خود می‌نامد، پس از مرگ، زنده می‌شود. پرسشی که پیش می‌آید، این است که اگر یکی از اعضای کلیسا برای پرس‌وجو در خصوص دو دختر نیامده بود و دخترها نیز جابجا نمی‌شدند، چطور می‌خواست چنین چیزی (زنده‌شدن یک مرده) را به دختران نشان داده و این موضوع را برایشان اثبات کند؟! می‌دانیم که شخصیت منفی هیچ‌گونه اطلاعی از آمدن آن عضو کلیسا و همچنین زمان آمدنش نداشت. این را از طریق واکنش او می‌توان دریافت. وقتی پس از به صداآمدن زنگ خانه‌اش، دوربین روی او تمرکز می‌کند، از چهره‌اش می‌توان خواند که انتظار چنین چیزی را نداشته. ضمن این‌که اساساً تمام این بخش زیرزمین، نگه‌داشتن انسان‌هایی با آن شکل و شمایل و ایدۀ آقای رید مضحک و تخیلی است. در واقع می‌توان گفت که Heretic فیلمی‌ست که از واقعیت به تخیل سقوط می‌کند، حال آن‌که آثار باید واقع‌نمایانه باشند، به این معنی که مخاطب آن‌ها را باور کرده و بپذیرد. بر اساس چنین دیدگاهی، انیمۀ Attack on Titan هر چند موضوعی تخیلی، با فرسنگ‌ها فاصله از واقعیتِ موجود دارد، اما تبدیل به اثری واقعی شده. چنان پرداخت درست و دقیقی دارد که علاوه بر باورپذیری، مخاطب را درگیر حس‌ها و احساسات متفاوت می‌کند و این یعنی قلاب سریال به قلب مخاطب گیر کرده. در Heretic پس از ورود دو دختر به زیرزمین و مشاهدۀ آن موجودِ عجیب و در ادامه، مشاهدۀ چندین موجود با همین سروشکل، واقع‌نماییِ فیلم به اتمام می‌رسد و اثر وارد ساحت باورناپذیری می‌شود که به تخیل می‌ماند.

موجودی با سروشکلی عجیب که مأمور اجرای دستورات شخصیت منفی قصه است.

در پایان می‌بینیم که یکی از دختران -پَکستون- که چند ثانیه با مرگ به دست شخصیت منفی فاصله دارد، توسط دوستش -بارنز- نجات داده می‌شود؛ همان دوستی که تا آن لحظه، اثر تلاش داشت آن را مرده نمایش دهد. در واقع و به لحاظ منطقی هم نباید زنده باشد، اما چون کارگردان یکی از این دو دختر را زنده خواسته، پس باید دوستش به کمکش می‌آمد. وقتی سازندگان نتوانند با کمک زبان تصویر و منطق تصویر، اثرشان را باورپذیر خلق کنند، ناچارند متوسل به مواردی شوند که هیچ نسبتی با زبان و منطق تصویر ندارد. همین نجات پایانی مصداق چنین امری است. ضمن این‌که پس از فرار پکستون از خانۀ آقای رید، پروانه‌ای روی دستش می‌نشیند. این پروانه ظاهراً نشانه‌ای از دوستش بارنز است. اولاً که این آرزوی پسکتون بود، نه بارنز. علاوه بر آن، این بخش چه معنا و کارکردی دارد؟! با توجه به این‌که پاسخ این پرسش «هیچ» است، در نتیجه این بخش از پایان کاملاً زائد است، ضمن این‌که اساساً خودِ پایان خام و غیرمنطقی است.

نمای بی‌ایجابی از پایان فیلم

اشاره شد که Heretic در فارسی به «مرتد» ترجمه می‌شود. لغت‌نامۀ دهخدا در خصوص «مرتد» می‌گوید:

از دین‌برگشته، صفت فاعلی است از «ارتداد». اصلاً به معنی برگشت و رجوع، و به کسی اطلاق می‌شود که از دین حق برگشته باشد.

مشخص است که منظور از این واژه در فیلم، شخصیت منفی قصه است. اما از آنجایی که انگیزه‌ها و اهداف او سینمایی نشده و چگونگیِ مناسبی پشت چیستی‌ها و چرایی‌ها نیست، باید فیلم را اثری دانست که نه‌تنها در آزمون سینما نمرۀ بالایی نمی‌گیرد، بلکه کاملاً مردود می‌شود. در واقع Heretic مردودیِ سینماست؛ سینمایی که به مثابۀ آزمون، بزرگانی چون هیچکاک و فورد را به خود دیده که سربلند از آن بیرون آمده‌اند.

تاریخ: 5 مرداد 1404

پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید