لطفا شکیبا باشید ...
صفحه اصلی > نقد > نقد فیلم > : تشنج احساس | نقد فیلم 1917

تشنج احساس | نقد فیلم 1917

| « تـشنـج احـسـاس »
| نقد فیلم « 1917 »
| نویسنده: آریاباقـری
| نمره ارزشیابی: بی‌ارزش

فیلم «1917»، فیلمی تکنیکال است. در سطح خویش مانده است، و تنها جنگ را بواسطه دوربین بدون انسجام روی دستش که در لانگ تیک ها و اعوجاج هایش مستغرق است، سعیِ صرف بر بازنمایی زنده اش دارد ، تا مفهومی نوین را انتقال دهد. فیلمساز از جنگ آگاهی لازم را ندارد، جنگ را عمیقا حس نکرده است، «سم مندز» مبانی آداب و شرایط جنگیدن را نفهمیده است، و نمیتواند بصورت کامل آنرا به سبک خود، با تکنیکش – نه فرم !! – نشان دهد.

فیلم «1917» قبل از هر چیز فوکوسی بسیار بد، شعاری و عامدانه و در غلو غرق شده ای به شاه پیرنگ اثرش در فیلمنامه و کارگردانیش با محوریت جنگ دارد، فیلمنامه را عملا رها کرده است.نه بسان«نجات سرجوخه رایان» از دل التهابات لحظه ای سواحل نورماندی در آغاز فیلم،مخاطب را با صحنه مبهوت کنندهٔ اکشنِ کشتار عظیم آمریکایی ها همراه میکند و نه بسان فیلم «دانکرک» بیننده را درفضایی پر از حیرانی و وهم، که از لایه های زیرین جنگ، روح انسان را بسان خوره- چنانچه از مرگ وحشت دارد-خراش می‌دهد معلق نگه می‌دارد.

«مندز» کارگردانی را در بیان سطحی، تلویزیونی و تکنیکیِ موقعیت زای جنگی و نبردِ بی حد و مرز دیده است، فیلم به هیچ وجه ساختار ندارد، داستان گویی جنگی را نیز حتی بلد نیست،بن مایه اش به بضاعت مزجات خویش لگدنخورده است. در فیلم هیچ چیز ارزش دفاع ندارد؛اتقان ندارد و مقولهٔ میهن عملا کارکرد خود را از دست داده است چرا که محیطی ملموس ارائه نمیدهد که در وهلۀ دیگری جلوه ای میهنی بخود بگیرد؛ مخاطب از اواسط پرده دوم فیلمنامه هیچ سمپاتی به هیچ کدام از طرفین حتی زمانی که «اسکافیلد»-شخصیتِ تیپیکال داستان – برای بردن نامۀمافوق باتمام قدرت میدود ندارد‌.

1917 نه قدرت بیان تعلیق زا دارد و نه وجوددارد که شماتیکی از جنگ و جنگندگانش را بسازد و قادر به حرکت در یک مسیر مشخصی که پیامی متقن خلق شود را دارا نیست.

حال گویی وقتش رسیده است که اذعان داریم اثری جنگی است که آفریننده اثر، قبل از هر چیز به تناسب هویت غالب و یا مغلوبش ، خود/کاراکتر را در جنگ حس کند، ببیند و زیست کند؛ تا دوربین از دریچه اثرش همان چیزی را نشان دهد که- خواه دارای موضعی ایدئولوژیکی باشد و خواه فاقد- حائز خرقه ای شود که مخاطب نیز با سربازان جنگی، در محیطی جنگی بمیرد، بجنگد، زخمی شود، بگرید و شهید شود؛ نه اینکه بیشتر از دل تصاویر حساب نشدهٔ خویش در ستایش جنگ و جذابیت های جدل آمیزش، از دکوپاژی تا حدی اخرالزمانی و دائما پر از ویران و ویرانی چنان برآید که هیچ قرابتی با عنوان اثر ،شخصیت اثر و کیفیت بخشی آن نداشته باشد. دوربین همیشه دربرابر سربازان و ملیت شان قرار دارد- بااینکه ممکن است از پشت آنان نیز سر بر آورد اما موضع نامأنوسی با آنچه قصد روایتش را کرده دارد.

حال سوال…چرا «١٩١٧» ؟ – چه اتفاقی در این سال معین بطور جدی رخ داده است که فیلم در بیان چیستی این اسم، خودرا به تقلا می اندازد؟- چقدر خودرا به تقلا میندازد؟ و یا چه سرنخی از فیلمنامه و یا کدی تاریخی به ذهن مخاطب بصورتی قوام یافته انتقال می‌دهد که مخاطب بایستی از پس این عنوان با جهان اثر همراه شود؟

ضرورت در بیان 1917 چیست که نمیتوان برای آن سال 1918 و یا 1916 را متصور شد؟. درست است که درسال 1917، نقش کلیدی ارتش آمریکا قبل از ورود به جنگ جهانی اول به نفع متفقین را نمی‌توان منکر شد ، اما فیلم هیچ کد و نشانه‌ای مبنی بر شناخت حسی و ادراکیِ دو قطب متفقین و متحدینی که به پوچی و نبرد پی‌برده بودند نمی‌دهد.

و به جای نقد، تحریم و خفیف شماردن جنگی که بایستی- به نسبت بیسِ تاریخیش- بدون موضع روایت شود مندز، با دوربینش بصورت کاملا خنثی،مذبوح با اندک موقعیت هایی خودساخته و ابتر بسان سقوط هواپیمای جنگی از پشت تپه،در راستای تکریم جنگ قدم برداشته است و نه بُعدی زمانی بصورت سمپاتیک برای مخاطب میسازد و نه بُعدی حقیقی!

پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید