سینمای اینگمار برگمان با این ویژگیها مشخص کننده سبکی صریح و دروننگر است که مضامین عمیق وجودی و روانشناختی را اغلب از طریق استفاده از تصاویر نمادین، صحنهآراییِ مینیمالیستی و نماهای نزدیک شدید، واکاوی میکند. فیلمهای او اغلب به پیچیدگیهای روابط انسانی، ماهیت ایمان و اخلاق میپردازد. و جستجوی معنا را در جهانی به ظاهر بیتفاوت در وانفسای تلاطمهای عمیق روحی-زیستی پی میگیرد.
در اینجا نگاهی دقیقتر به زیباییشناسی سینمای برگمان میاندازیم:
۱. رئالیسم روانشناختی و نمادگرایی:
فیلمهای برگمان عمیقاً ریشه در رئالیسمی روانشناختی دارند و به کاوش در زندگی درونی و کشمکشهای عاطفی شخصیتهایش میپردازند. او از نمادگرایی، چه بصری و چه شنیداری، برای انتقال معانی عمیقتر و حالات عاطفی استفاده میکند. برای مثال، در فیلم پرسونا، محو شدن چهرهها و استفاده از آینهها نمادی از ادغام و تکهتکه شدن هویت هاست؛ و یا در فیلم فریادها و نجواها، پوشش و همپوشانی صورتها در همدیگر، از دل هر تماس با صورت هریک، بیانگر نهانکاری امیال و سرکوبهای روانی و روحی خواهران است.
۲. صحنهآراییهای مینیمالیستی و نمادین:
برگمان اغلب از صحنهآراییها و چیدمانهای مینیمالیستی برای ایجاد حس انزوا و درونگرایی و اندرنگری باطنی شخصیتهایش استفاده میکند. استفاده از مناظر خشک، اتاقهای خالی و فضاهای کلاستروفوبیک، آشفتگی درونی و اضطراب وجودی شخصیتها را منعکس میکند. در مهر هفتم، منظرۀ دلگیر و بادخیز، مضامین مرگ و میر را برجسته میکند، در فیلم در حضور دلقک این میرایی جایش را به وهمی خلسهوار، رویاگون و نیمه-شفافی از حضور دلقکی سوبژکتیو میدهد. در ساعت گرگ و میش نیز جنس میزانسن و قاببندی و صحنهآراییاش، ورود به جهان مالیخولیایی روانی شخصیتهاست. همچنین صحنه خواب پریشان دکتر آیزاکِ توت فرنگیهای وحشی در خیابانی خلوت و متروک بیانگر این صحنهآرایی مینیمال، متوهم و مغشوش دارد.
۳. کلوزآپهای شدید و حالات چهره:
استفاده مکرر برگمان از نماهای کلوزآپ، به ویژه بر چهره بازیگران، بر حالات عاطفی و کشمکشهای درونی آنها تأکید میکند. ظرافتهای ظریف حالات چهره به ابزاری قدرتمند برای انتقال احساسات پیچیده و حالات روانی تبدیل میشوند. اندام و عضلات صورت برای برگمان هرکدام مسبب ورود به جهان پر رمز و راز احساسات و عواطفی است از نهانترین خواستهای شخصیت که به لطف بازیگر، آن احساسات هویدا میگشت. از نگاه او چهرهها، عرصه ورود به قلمرو باطن آدمی را فراهم میآوردند.
۴. کاوش در مضامین وجودی:
فیلمهای برگمان اغلب با پرسشهای اساسی در مورد زندگی، مرگ، ایمان و شرایط انسانی دست و پنجه نرم میکنند. او جستجوی معنا، ماهیت رنج و چالشهای ارتباط انسانی را بررسی میکند. برای مثال، توتفرنگیهای وحشی، مضامین مرگ، پشیمانی و جستجوی معنا در پیری را بررسی میکند. در فیلم شرم به تبعات ویرانگر جنگ از جامعه به خانواده و سپس به خود-ویرانگری روابط انسانی در دل جنگ میپردازد. در صحنههایی از یک ازدواج به چالشهای پیش آمده زناشویی که باعث فروپاشی احساسات عمیق زوجین میشود، میپردازد؛ و در فانی و الکساندر از چشم کاراکتر کودکش، جدیترین مسائل وجودی و موضوعات هستیشناسانه را در بکگراند اتفاقات یک خانواده پرجمعیت واکاوی میکند. در نور زمستانی، زوال و تزلزل ایمان را بر نور سرد زمستانی دلالت میدهد.
۵. صداگذاریهای اتمسفریک:
در حالی که فیلمهای برگمان به خاطر سادگی بصریشان شناخته میشوند، صداگذاریهای دقیقی نیز در آنها به کار رفته که به فضای کلی و تأثیر احساسی فیلم کمک میکند. استفاده از سکوت، صداهای محیطی و موسیقیهای با دقت انتخاب شده، عمق روانشناختی و معنای نمادین فیلمها را افزایش میدهد. چنانکه در فریادها و نجواها، پیکوبی صدای ممتد تیکتاک ساعت است که مرگ را انتظار میکشد و هستی آنرا برای اگنس زمانمند میکند؛ در فلوت سحرآمیز این نتهای موسیقی هستند که ردپای سحر را در بافت فولکلوریک داستان بوجود میآورند؛ در ساراباند این پژواک بیمحابای موسیقی باخ است که به احساسات مگو و روابط غبارآلود و ممزوج با گناه، دریغ و دلتنگی کاراکترها تجسم و تشخصی فرمیک میدهد. در سکوت با ترکیب متضاد میان فریاد و سکوت است که روابط میان دو خواهر را به چالش میکشد و نسبت آنان را بواسطه تنهایشان با هستی مقطوع میکند.
● تأثیرات و میراث:
از سویی آثار برگمان تأثیر عمیقی بر سینما، بهویژه بر فیلمسازان موج نوی فرانسه مانند فرانسوا تروفو و ژان-لوک گدار، و حتی فیلمسازان پستمدرنی مانند دیوید لینچ، داشته است. کاوش او در مضامین روانشناختی و وجودی، همراه با تکنیکهای سینمایی نوآورانهاش، همچنان الهامبخش فیلمسازان بوده است.
📚| کتاب « بررسی زیباییشناسی فیلمهای جریان سیال ذهن از دریچه فلسفی عقلانیت و غیرعقلانیت: تحلیلی از فیلم توتفرنگیهای وحشی برگمان »
✍️| نویسنده: ژو لو